۱۳۹۹ آذر ۲۷, پنجشنبه

حرام

حرام 


ای که روح الله زم را کشته ای، نانت حرام

شیر مادر راه و مسلک، دین و ایمانت حرام

ضجه های مادر و شب گریه های همسرش

اشکهای بچه هایش، اصل و بنیانت حرام

بـی پـدر مـادر بـرو گمـشو تو ای قاتل بمیر

زنده بودن بر تو و بر جسم و بر  جانت حرام

نـنـگ ابـنـای بـشـر بـاشـد  وجـود زائـدت

گر چه وجدانی نداری، بر تو وجدانت حرام

بیشرفتر از تو ای حیوان وحشی جز تو  نیست

درد بی درمان بگیری، بر تو درمانت حرام

صد هزاران قلب چون آئینه را بشکسته ای

تـف بر این نامـردمیـها، مرگ آسانت حرام

خسرو(آئینه) 

هیچ نظری موجود نیست: