ای هموطن اسیر خرافات مباش و
به دین خود با تعقل و اندیشه نظر کن. از واقعه عاشورا به هدف و ایده بیاندیش و درس
جانفشانی در راه احقاق حق بیآموز. چه سودی از به سرو سینه کوفتن و قمه زدن و خود
را مجروح کردن عایدت میشود ؟ بجای گریستن بخاطر کشته شدن امام حسین او را تحسین کن
و راه او را برای رسیدن به رهائی و آزادی از یوغ بندگی برگزین
دین راه و روش بهتر زیستن است به عقاید و دین دیگران احترام بگذار. انسان آزاد است و هر کسی محق است که راه و روش بهتر زیستن را برای خود آزادانه انتخاب کند. پس همانطوری که در قران هم آمده هیچ اجباری در پذیرش دین نیست. هر دینی که داری ، اگر شیعه یا سنی، اگر بهائی یا مسیحی یا یهودی هستی فقط بخود و عقاید خود بپرداز و دیگران را آزاد بگذار و حق انتخاب آنان را محترم بشمار. خرافات دینی هر مذهبی را بیمار و ناکارآمد میکند. از خرافات پرهیز کن. مشکل مملکت ما تنها به دین پرداختن و دخالت دین در حکومت است. این نقیصه باید برطرف شود تا همه در کنار یکدیگر با آرامش و صلح و صفا زندگی کنیم
دین راه و روش بهتر زیستن است به عقاید و دین دیگران احترام بگذار. انسان آزاد است و هر کسی محق است که راه و روش بهتر زیستن را برای خود آزادانه انتخاب کند. پس همانطوری که در قران هم آمده هیچ اجباری در پذیرش دین نیست. هر دینی که داری ، اگر شیعه یا سنی، اگر بهائی یا مسیحی یا یهودی هستی فقط بخود و عقاید خود بپرداز و دیگران را آزاد بگذار و حق انتخاب آنان را محترم بشمار. خرافات دینی هر مذهبی را بیمار و ناکارآمد میکند. از خرافات پرهیز کن. مشکل مملکت ما تنها به دین پرداختن و دخالت دین در حکومت است. این نقیصه باید برطرف شود تا همه در کنار یکدیگر با آرامش و صلح و صفا زندگی کنیم
این مذهب بیهوده و بیمار مرا
کشت
زندان پر از دشنه و دیوار مرا
کشت
ترویج اکاذیب و احادیث و
خرافات
در نفس عمل ملت هوشیار مرا کشت
این سنی و این شیعه و این جنگ
اسفبار
سـرها بدم تیغ و سـر دار مرا
کشت
یک ملت و یک فر اهورائی دیرین
در بند خرافات و بلا خوار مرا
کشت
بـر سـر زدن تـوده گـمـراه بـرای
یک مشت تجاوزگر بدکار مرا کشت
شرمندگی از مردم دنیا ز تمسخر
بر سینه زنی در سر بازار مرا
کشت
این رسم عبادت که زنی مشت
بسینه
یا تیغ بر آن کله بیمار مرا
کشت
فتوای جنـایـتگری و آیـه
کشتار
از قول خدا در دل آن غار مرا
کشت
در غـار چها کرده و در غـار
چها دید
معلوم نشـد تا ثـمر کار مرا
کشت
از جنگ نهاوند هنوز هم بدسایس
این تکیه و تعزیه افکار مرا
کشت
من در عجبم زانکه ز تاریخ
نپرسیم
این قوم چرا کنیه و طومار مرا
کشت
در ذهن خود از فر علی حیدر و
مولا
پرداخـتی و پرده پنـدار مرا
کشت
او کشت بتیغ دو دمش تیره ما را
این طرز عزاداری و هنجار مرا
کشت
زنـگار ز آئـیـنـه زدا تـا بـخود
آئی
تحمیق خود از اینهمه زنگار مرا
کشت
خسرو (آئینه)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر