۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

چرا ؟

عزیزان باور کنید هنوز گونه هایم خیس است. وقتی عکس زیر را دیدم اشک در چشمانم حلقه زد. نگاهش کنید. این یک ایرانی است. هموطن من و توست. پدر ماست. آخه چرا؟ ..... چرا ای هموطن ؟ چرا ؟ این چه زندگی است ؟ آیا این آرامش دوران کهولت و بازنشستگی اوست؟ احتمالا بعد  از یک عمر زندگی پر از مشقت و رنج؟ آنهم در مملکتی که سالی 100 میلیارد دلار درآمد نفت دارد؟ چرا ؟ من فکر میکنم همه ما مسئول این نابسامانیها هستیم. مائیکه دست روی دست گذاشته ایم تا یک عده چپاولگر، دوزد و جنایتکار بر ما حکمفرمائی کنند




پیام جدید در مورد این پیرمرد هموطن
آیا کسی او را میشناسد ؟
بعد از شاید بیشتر از یکسال و بر حسب اتفاق کلیپ کوچکی از این پیرمرد عزیز در یوتیوپ دیدم. خوشحال شدم وقتی کسی باو کمک کرد. باخودم گفتم اگر در ایران بودم یا میتونستم باشم قطعا این شخص را پیدا میکردم و میبردمش خانه و ازش نگهداری میکردم. شاید میتونستم در این سالهای کهولت و ناتوانی طعم آرامش و یک زندگی راحت را باو  بچشانم. باور کنید دروغ نمیگویم و این حرف را با تمام وجودم ابراز میکنم. ودیو زیر را ببینید. ضمنا میخواستم بگم که اگر شما این شخص را میشناسید با من تماس بگیرید تا بتونیم باو کمک کنیم.

اینهم ایمیل من



هیچ نظری موجود نیست: